یادتونه ...
1)روزی که کیفمون و مینداختیم رو دوشمون و کاردستی مون و میگرفتیم دستمون ، چقققد نگاه ها و حرفای در و همسایه و عابرا برامون مهم بود .
2)دوران دبستان هرچی ازمون می پرسیدن و بلد نبودیم ، فوری می گفتیم : ما تا سر اینجا خوندیم :):):)
3)روزایی که ورزش داشتیم ، از خونه با لباس ورزشی میرفتیم مدرسه و برمیگشتیم ، چقققد دوس داشتیم همه بفهمن ما امروز ورزش داریم .
بقیه تو ادامه مطلب....
5)زنگ آخر که میشد ، کیفامون و مینداختیم رو کولمون و منتظر بودیم زنگ بخوره ، همه میخواستیم اولین نفری باشیم که از کلاس میریم بیرون ( معلما هم نامرد ، همون موقع میگفتن باید با صف برین بیرون :/:/:/)
6)هروقت معلم سوال امتحانی و میخوند تا تو برگه بنویسیم ، هنوز سوال تموم نشده میپرسیدیم : چند خط جا بذاریم ؟؟؟
7)یکی از سرگرمی هامون این بود که سکه رو میذاشتیم زیر کاغذ و با مداد مشکی روش میکشیدیم و رو کاغذمون یه سکه عین خودش چاپ میکردیم .
8)صفحه ی سمت چپ دفترمون و خیلی دوس داشتیم چون نو بود ، امان از وقتی میخواستیم رو صفحه راستیه بنویسیم :(:(:(
9)موقع امتحان بین خودمون و کناریمون کیف میذاشتیم که تقلب نکنیم .(چقدم فایده داشت)
10)چقققد خوشحال میشدیم وقتی از دوستمون که تو یه کلاس یا مدرسه ی دیگه بود می پرسیدیم
"درستون کجاست؟" یه درس ازمون عقب تر باشه .
11)وقتی سر کلاس گچ تموم میشد ، خداخدا میکردیم معلم به ما بگه برو از دفتر گچ بیار ..
12)تو کلاس یار کشی میکردیم و با تخته پاک کن و خورده گچ های کنار تخته میذاشتیم دنبال هم !
13)روزایی که برف میومد زودتر از خواب پا میشدیم ببینیم اخبار تعطیلی مدرسه رو اعلام میکنه یا نه .
14)تا معلم میگفت بچه ها یه ورق از دفترتون بکنین ، فوری میپرسیدیم " از وسط بکنیم؟ " .
من که از 7 و12 کلی خاطره دارم